«در رثای نویسنده‌ای منصف و مردمی و سوژه‌یاب» 
نکوداشت چهلمین یادروز معلم فرزانه، نویسنده دانشمند و روزنامه‌نگار شهیر مطبوعات ایران،مرحوم استاد علی‌ اکبر کسائیان

«در رثای نویسنده‌ای منصف و مردمی و سوژه‌یاب» 

نیک می‌دانیم که خبرنگاران، باید چشمان تیزبین و حقیقت‌نگار جامعه باشند و‌ اگر آنان به تکالیف ایمانی و میهنی و وجدانی خویش، به‌ درستی و دقت عمل کنند، فردایی بهتر از امروز در انتظار ایران و ایرانی خواهد بود.
کد خبر: ۱۵۱۳۵۶۰
نویسنده شهاب‌ الدین بنائیان

 و اما آنچه موجب گردید تا قلم به دست گیرم و از انبوه خاطرات گذشته، مشق آموختن از آموزه‌های زندگی‌ساز زنده‌یادی کنم که هنوز هجران او‌‌ را باور ندارم؛ تقارن ۱۷ مرداد «روز تکریم خبرنگار» با ایام چهلمین یادروز آسمانی شدن معلّم دردانه و فرزانه‌ «استاد علی‌اکبر کسائیان» است... اندیشمندی که با سلامت نفس و وارستگی و ایمان و ولی‌شناسی‌اش، حق بزرگی بر جامعه خبرنگاری و مطبوعاتی کشور دارد و به این حرفه‌ی شریف، اعتباری مضاعف بخشیده است.

مرحوم استاد کسائیان دامغانی، دانشی‌مردی کویری که اوصاف کمال و رفتار اخلاقی و پایمردی وی، نه در بیان و توصیف این بنده کمترین خدا که در بنان و سیره نظری و عملی او، مثل خورشیدی درخشان، به راهیان طریق فضیلت و شرافت، روشنی می‌بخشد و مسیر تعالی را به رهپویان حق و حقیقت نشان می‌دهد.

در روزگاری که حق‌گویی و عدالت‌ورزی و انصاف، گوهری است گران و دست یافتن به این گنجور پربهاء، نه کاری است آسان؛ چه درس‌آموز است این مرام مردمداری و عزتمندی که به‌هنگام شنیدن خبر عروج معلّم محبوب و متخلّق ما، از لسان بزرگان اصحاب رسانه بشنویم که مرحوم استاد کسائیان، «نماد تعهد، اخلاق و انصاف» در دادگاه‌های مطبوعاتی بود و آن چهره شهیر دیگر، از «قلم پاکیزه و دلنشین و معلومات معلّمی و مُدارای بسیارش» روایتگری کند.

استاد کسائیان از آن سِلک نویسندگان امین و باتعهدی بود که ارزش و‌ عیار و حرمت «قلم» را می‌دانست و عالمانه از این ابزار صلاح و سلاح بیداری توده‌ها بهره می‌جست. آفرینش‌های قلمی او، توأمان از «زیبایی و اتقان» بهره‌ور بود و این قلّه‌نشین نثر فاخر معاصر، در خلق نوشتارهای نقّادانه خویش، به زینت فطرتی حقجو، روحی لطیف و طبعی روان، آراستگی داشت.در گونه‌شناسی نثر مرحوم کسائیان(ره)؛ باید به تماشای اقلیم قلم استاد مبرّزش، مرحوم «جلال آل احمد» رفت و از دقایق و ظرائف نویسندگی او، ره‌توشه برداشت.جلال آل قلم، روشنفکری آگاه و‌ روشنگری نکته‌بین بود که برخلاف برخی مدّعیان جریان روشنفکرمآب، اصلاح امور جامعه‌ را نه در افق‌های دوردست وادادگی فرهنگی و هویت‌فروشی تمدنی که در حفظ و نشر فرهنگ والای ایرانی و اسلامی می‌دید و از پوشاندن تحمیلی جامه‌ی غربزدگی و تن‌پوش خودباختگی بر پیکر ادبیات و فرهنگ غنیّ مشرق زمین، دلی پر درد و دیده‌ای نگران داشت.

استاد کسائیان هم با تأسّی به خطّ فکری معلّم جاویدنام خود، همین روش اصلاحی و هدایت‌گرانه را برگزید و پیشوای نویسندگانی شد که قهرمانان سوژه‌های داستانی آنان، نه آدم‌های پرادعای توخالی، که مردمان ساده کوچه و بازار و روستایی‌اند... انسانهایی دست‌یافتنی و لمس‌کردنی... شخصیت‌هایی که در مزرعه آفتاب‌زده، عرق‌ریزان، در جست‌وجوی لقمه‌ای نان حلال، راوی قصه‌هایی ناب می‌شوند و اصالت‌های زیست و ایست انسانی و مسلمانی را معنا می‌بخشند‌.یکی از بهترین تعابیر درباره روش نویسندگی مرحوم استاد کسائیان را می‌توان در نامه طنزنویس مشهور ایران، مرحوم استاد کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) به ایشان یافت... آنجا که می‌نویسد: «شما البته در هر حال به‌عنوان یک نویسنده به اصطلاح «سوژه‌یاب» مطرح هستید که خواننده، خود را موظف می‌بیند نوشته‌تان را جدّی بگیرد و تا آخر بخواند، ولو‌ در موضوعی با شما موافق نباشد، و این توفیق کمی نیست. حفظ چنین موقعیتی، البته دشوار است و میزان و اندازه آثاری که چنین نویسنده‌ای عرضه می‌کند، درست به اندازه محتوای آثارش مهم است.»

استاد کسائیان، در «حجاب خود» متوقف نشد... تا روزهای واپسین عمر پربارش، هم می‌آموخت و هم به سایرین یاد می‌داد. وقتی نکته‌ای نو فرا می‌گرفت، متواضعانه و فراتر از تصور، ارزش «دانایی» را قدر می‌شناخت و به وقت تعلیم، فهم و درک و شعور شاگرد را «حرمت» می‌نهاد... باوقار و متین، سخن می‌گفت و مهربانانه درس می‌داد... انگار، رفیق قدیمی به دوست دگر، سخنی تازه می‌گوید و حرف و‌ نکته‌ای از هزاران می‌آموزد.با بکارگیری این شیوه شایسته‌ی تربیتی استاد، شاگردان بزرگی پرورش یافته‌اند که هر کدام از آنان، آینه‌ای صاف و صیقلی‌اند در برابر معلّم فاضل خویش. 

آقای محمدرضا سرشار (نویسنده نامدار و گوینده قصه ظهر جمعه) تنها مشوّق و استاد خود را در وادی ادبیات کودک، مرحوم کسائیان می‌داند و بارها از سجایای خُلقی و نگرش تربیتی معلّم‌ دانشمندش، نمونه‌هایی را به بیان آورده است.

او در اثنای گفت‌وگویی تفصیلی با روزنامه قدس می‌گوید:«من برای سربازی به عنوان سپاهی دانش اعزام شدم. در دوره آموزشی ۶ ماهه به ما روش تدریس یاد می‌دادند و این که دروس مختلف را چگونه آموزش دهیم. در کنار این دروس، درس ادبیات کودکان هم تدریس می‌شد. استاد علی اکبر کسائیان مدرّس این دوره بود و یکی از خوش اقبالی‌های من آشنایی با ایشان بود. چون با شیوه خاص خودش علاقه به ادبیات کودک را در من به وجود آورد و تقویت کرد. او به جای امتحان از ما خواست برای بچه ها داستان بنویسیم. که من اولین داستان کودک را همان زمان نوشتم و بعدها به عنوان اولین کتابم منتشر شد.»

خدای متعال روح بلند این معلّم پاک‌نهاد و مشفق را که در قرارگاه تاسوعای حسینی(ع) رخصت دیدار یافت، با اولیائش محشور فرماید و به متولیان فرهنگ ایران، توفیق الگوبرداری و الگودهی از شخصیت جامع و ارزنده او‌ را عطا نماید. ان‌شاءالله‌.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰